دیدی تا حالا اگر کسی رو دوست داشته باشی دلت نمیاد اذیتش کنی؟
دلت نمیاد شیشه دلش رو با سنگ زخم زبونت بشکنی؟
دلت نمیاد ازش پیش خدا شکایت کنی؟
حتی اگه بره و همه چیزو با خودش ببره...
دارو ندار دلتو...
حتی اگه از اون فقط هاهای گریه ی شبانت بمونه و عطر آخرین نفسش...
آخرین نگاهش حتی اگه بعد رفتنش پیچک دلت به شاخه نازک تنهایی تکیه کنه...
دیدی هر گوشه و کنار شهر هر وقت کسی از کنارت رد میشه که بوی عطرشو میده چه حالی میشی؟...
بر میگردی و به اون رهگذر نگاه می کنی تا مطمئن بشی خودش نبوده...
به گوشهات می رسه روزی که بعد از تو چی شد حالم
چه جوری گریه می کردم که از تو دست بردارم
نشد گریه کنم پیشت نخواستم بد شه رفتارم
نمی خواستم بفهمی تو که من طاقت نمی یارم
دلم واسه خودم می سوخت برای قلب درگیرم
یه روز تو خنده هات گفتی تو می مونی و من میرم
سرم رو گرم می کردم که از یادم بره این غم
ولی بازم شبا تا صبح تو رو تو خواب می دیدم
نمی دونستی اینارو! چرا باید می فهمیدی؟
من و دیدی ولی یک بار ازم چیزی نپرسیدی
نمی دونستی اینارو چرا باید می فهمیدی
من و دیدی ولی یک بار ازم چیزی نپرسیدی
مهربان، زیباترین احساسم را با قلم عشق نثار تو خواهم کرد.
عطر آغوشت را دوست دارم، چرا که بوی بهترین یاسهای زندگی را برایم تداعی می کند.
صدای قلبت را دوست دارم، چرا که زیبا ترین آهنگ زندگی را می نوازد.
دستان پر مهرت را دوست دارم، چرا که بذرهای محبت را بر زمین وجودم می پاشد.
چشمانت را دوست دارم، چرا که زیباترین مروارید های عالم در این صدفها نهفته است.
ای یاس سپید زندگی، تو را در کدامین گلستان عشق بگذارم که طراوتت جاودانه باشد.
اما نه، نمی شود تو را در گلستان زمان نهاد، چرا که هیچ گلستانی لایق این همه زیبایی و مهربانی و صفا نیست.
پس تو را در اعماق جاودان قلبم خواهم نهاد که سراسر از عشق تو لبریز است.
جاودانه بی مثال قلبم، الهی تا ابد پایدار باشی.
یکی بود و یکی نبود، اونی که بود تو بودی و اونی که نبود من بودم !
یکی داشت و یکی نداشت، اونی که داشت تو بودی اونی که تو رو نداشت من بودم !
یکی خواست و یکی نخواست، اونی که خواست تو بودی و اونی که بی تو بودن رو نخواست، من بودم !
یکی آورد و یکی نیاورد، اونی که آورد تو بودی و اونی که که جز تو به هیچ کس ایمان نیاورد من بودم !
یکی بود و یکی نبود، اونی که بود تو بودی اونی که دل به تو باخت من بودم !
یکی گفت و یکی نگفت، اونی که گفت تو بودی و اونی که دوست دارم رو به هیچ کس جز تو نگفت من بودم !
یکی ماند و یکی نماند، اونی که ماند تو بودی و اونی که بدون تو نمی تونست بمونه من بودم !
یکی رفت و یکی نرفت، اونی که رفت تو بودی و اونی که به خاطر تو، تو قلب هیچ کس نرفت من بودم !
یکی رسید و یکی نرسید، اونی که رسید تو بودی و اونی که مثل کلاغ ها، هرگز به مقصد نرسید من بودم !
هرگز چشمانت را برای کسی که معنی نگاهت را نمی فهمد گریان نکن
************************************************** ***********
دوستش می دارم. چرا که می شناسمش به دوستی و یگانگی هنگامی که دستان مهربانش را به دست می گیرم و تنهایی غم انگیزش را در می یابم و انگاه در می یابم که مرا دیگر از او گریزی نیست.
************************************************** ********
هرگز ندیدم بر لبی لبخند زیبای تو را ،هرگز نمیگیرد کسی در قلب من جای تو را .آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم ،شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم .تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبیم ،شاید که خدا خواست که دلتنگ بمیریم
************************************************** ********
دوسِت داشتم ولی هرگز نگفتم
نگفتــم تـا ز چشــــم تـو نیفتـم
نگفـتـم تــا نــدونی عاشـــقم مــن
نـدونی بعــدِ تــو از پـا می افتـم
خیــال کـردم اگـــه روزی بـــدونی می ری
شعر جدایی رو می خـونی می ری
تنها میشم با بغض و گـریه
تــوی شهــــر و دیـــار بی نشــونی
************************************************** *******
چشم در راه کسی هستم کوله باارش بر دوش ، آفتابش در دست خنده بر لب ، گل به دامن ، پیروز کوله بارش سرشار از عشق ، مید آفتابش نوروز باسلامش ، شادی در کلامش ، لبخند از نقس هایش گُل می بارد با قدم هایش گُل می کارد مهربان ، زیبا ، دوست روح هستی با اوست !
************************************************** *******
ای سر آغازهمه خوبی ها مینویسم از تو تو که سر سبز ترین منظره ایی
تو که سر شارترین عاطفه ایی برترین خواهش و احساس نیاز وبدان تا به ابد دوستت میدارم .
دوستت میدارم از زمین تا بخدا از همین نقطه ی خاکی تا عرش
************************************************** *******
آنکه می*خواهد روزی پریدن آموزد، نخست می*باید ایستادن، راه رفتن، دویدن و بالارفتن آموزد. پرواز را با پرواز آغاز نمی*کنند
کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهای تنهایم
و من چون شمع می سوزم
و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند
و من گریان و نالانم
و من تنهای تنهایم
درون کلبه ی خاموش خویش اما
کسی حال من غمگین نمی پرسد
و من دریای پر اشکم که طوفانی به دل دارم
درون سینه پر جوش خویش ، اما
کسی حال من تنها نمی پرسد
و من چون تک درخت زرد پاییزم
که هر دم با نسیمی می شود برگی جدا از او
و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند.
یک دقیقه سکوت!
به خاطر به دنیا آمدن کسانی
که رفتن را به ماندن ترجیح دادند!
به خاطر تمام آرزوهایی که
در حد یک فکر کودکانه باقی ماندند!
به خاطر امیدهایی که به نا امیدی مبدل شدند
به خاطر همه ی سال هایی که دروغ شنیدیم!
به خاطر شب هایی که با اندوه سپری کردیم!
به خاطر قلبی که
زیر پای کسانی که دوستشان داشتیم له شد!
به خاطر چشمانی که همیشه بارانی ماندند!
یک دقیقه سکوت
به خاطر سال هایی که آرامش را از دستمان گرفت!
یک دقیقه سکوت!
به احترام کسانی که
شادی خود را با ناراحت کردنمان به دست آوردند!
بخاطر صداقت
که این روز ها وجودی فراموش شده است!
بخاطر محبت
که بیشتر از همه مورد خیانت واقع گردید!
یک دقیقه سکوت
به خاطر حرف های نگفته!!
برای گوشی که همیشه شنوا بود ولی هرگز شنیده نشد!!
برای اشک هایی که
سعی در پنهان کردن لطافتش داشتیم!
برای احساسی که همواره نادیده گرفته می شد!
یک دقیقه سکوت
به احترام قلب هایی که از سنگ اند!
یک دقیقه سکوت!
به احترام درک نشدنمان!
و یک دقیقه سکوت
برای زندگی
بابا لامصبا همین دیروز سبد کالا رو گرفتم
واکنش پدرم بعد از دیدن یخچال خالی
.
.
.
امروز همسایمون داشت ازهمه حلالیت میگرفت
گفتم بسلامتی مکه تشریف میبرید ؟
گفت : نه بابا دارم میرم صف وایسم سبد کالامو بگیرم!
.
.
.
آب استخر ویلامون طوری یخ زده که میتونم با پرادوی خودم (دقت کنید مال خودم) برم روی یخش وایسم و دو ساعت با آیفونم( 5s) صحبت کنم.
چیه؟؟؟ خو آرزو که بر جوانان عیب نیست
.
.
.
مـن مـونـدم واسـه چـی وقـتـی مـیـری تـوی حـمـوم .. 2 قـرن بـایـد واسـتـاد .. تـا آب گــرم بـیـاد
اونـــوقـت وقـتـی مـیـری تـوی دسـتـشـویـی .. اشـتـبـاهـی آب گـرم رو بـاز مـیـکـنـیـم .. ظـرف مـدت 1مـیـکـرو صـدم ثـانـیـه .. درجــه آب مـیـشـه 120 درجـــه فـارنـهـایـت ؟؟؟
.
.
.
ﺑﺎﺑﺎﻡ زنگ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺯﺩه ﻣﻴگم ﺑﻠﻪ؟
میگه بیا ﺩم ﺩﺭ!
ﺭﻓﺘﻢ ﺩم ﺩﺭ میگه ﺑﺮﻭ ﺍﺯ ﺑﺎﻻ سوییچ ﻣﺎشینو وردار ﺑﻴﺎﺭ!
.
.
.
دختـــــره ماشــین رو کوبیــده به تیــر بــرق., تیــر بــرق رو انــداخــته
.... رویِ خــونه ی مــردم , سقــفِ خـــونــه مــردم خــراب شـده رو ســرشــون و شیش تا تلفــات داده..,
........... اونــوقــت پلیــس ازش میپـــرســه : خـــانــم چـــرا حــواســتون رو جمــع نکــردین , راه راســت رفتــین کوبیــدین به تیــر بــرق.؟؟
..... دختــره جــواب میــده: بـه جــانِ مـــادرم جنــاب ســروان , تیـــر بـــرق اومــــد وســطِ خیــابون !!! جنــاب سـروان و کلِ محلـه Oـ!ـO
... بــرادرانِ شهــرداری بیشتــر دقــت کنن , لطفا تیر برق رو نیارین وسطِ خـیابــون..!!
تو ای سمبل معرفت ! کجایی ؟ سلام
این هم رسم توست ، دوستی بی کلام
ندیدم کسی ، هیچ مانند تو
یک روز خوب ، یک روز بد … بی مرام
معرفت جاه و مقام نیست به هر کس ندهند
معرفت راه و مرامیست که به هرکس ندهند
معرفت عشق خدائیست به هر نفس ندهند
معرفت بذر نشکفته عشقیست به نا رس ندهند
چه شده؟ ای دل دیوانه هوایش کردی؟
با دو چشمان پر از اشک صدایش کردی؟
گفته بودم که دلش معدن بی معرفتی ست
تو نشستی و دلت خوش به وفایش کردی؟
یک اتمسفر با تمام لایه های دوست داشتن ، تقدیم تو ، که اورست معرفتی !
رفاقت معرفت نمیاره … این معرفتِ که رفاقت میاره
رفیق بی معرفت ، مثل پنجره ی رو به دیوار میمونه !
چطوری پنجره !؟
سلامتی رفیقی که وقتی رو ترازو میره معرفتش بیشتر از وزنشه !
هر چقدر هم هویج می خورم باز هم چشم دیدن آدم بی معرفت رو ندارم !
برای دیدن بقيه به ادامه مطلب برويد ...
تعداد صفحات : 15