روزگارم سرد است
سردتر از فصل زمستان و خزان
چون کسی نیست که کنارم باشد
چون کسی نیست که با من باشد
من دلم فقط به یک سو می رود
و فقط سمت خداست
چون فقط اوست تنها هم سفرم
چون فقط اوست که مرا می فهمد
پس منم همراهم
و فقط به سوی او در سفرم
چون فقط اوست که کنارم هست بدون حرفی
بدون آ که منتی بگذارد
پس من میمانم تا ته غصه با او
چون که فقط من خدا را دارم ....خدا را دارم....خدا را دارم....پس کنارش هستم