loading...

سایت تفریحی پاپافان

طنز

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
درآمد تضمینی اگه پولی دریافت نکنید با من 0 1066 pdndr
عکس های جدید و بسیار زیبای عاشقانه ی سال 2014 |عکس های ولنتاین 1392 3 4199 windows
عشقولانه ترین داستان به نام شرط عشق 4 4156 khanevadehh
پیشنهاد برای سایت 5 3000 khanevadehh
جوك هاي زيبا و خواندني 3 3058 khanevadehh
اگر هنوز نیمه گمشده خود را پیدا نکرده اید نگران نباشید! 2 2374 khanevadehh
اس ام اس سرکاری ماه رمضان 3 2955 khanevadehh
دانلود آهنگ جدید علیرضا قرایی منش بنام نیستی ببینی 1 2020 khanevadehh
اهنگهای مورد علاقت 8 4433 khanevadehh
اس ام اس پ نه پ 16 7266 khanevadehh
درگیری لفظی امیر تتلو با بهنوش بختیاری بر سر چه بود؟ 2 2478 khanevadehh
جمله جالب و معروف رضا عطاران در مورد زن ها 2 2688 khanevadehh
عکس و والپیپر کیانوش رستمی 6 4228 khanevadehh
فال روزانه یکشنبه 30 فروردین ماه 1394 1 1947 khanevadehh
چگونه می توان شرکت ثبت کرد 2 2462 khanevadehh
تن ماهی را با تخم مرغ نخورید... 2 2261 khanevadehh
دانلود کتاب های درسی از اول ابتدایی تا دانشگاه 3 2655 khanevadehh
عکس هایی از جدیدترین مدل موهای های لایت 1 2125 khanevadehh
ثبت شرکت ها چیست و اینکه چرا شرکت ثبت می کنیم 0 1580 farid332
چه شرکتی ثبت کنیم که بیشترین نفع را از ان ببریم 0 1737 company101
پسرک بازدید : 808 سه شنبه 14 آبان 1392 نظرات (0)

زنی سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند.
یکروز تصمیم گرفت میزان علاقه ای که دامادهایش به او دارند را ارزیابی کند.
یکی از دامادها را به خانه اش دعوت کرد و در حالی که در کنار استخر قدم
میزدند از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت.
دامادش فوراً...
شیرجه رفت توی آب و او را نجات داد.
فردا صبح یک ماشین پژو ٢٠٦ نو جلوی پارکینگ خانه داماد بود و روی شیشه اش
نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
زن همین کار را با داماد دومش هم کرد

پسرک بازدید : 1027 شنبه 11 آبان 1392 نظرات (0)

خانم حمیدی برای دیدن پسرش مسعود ، به محل تحصیل او یعنی لندن آمده بود او در آنجا متوجه شد که پسرش با یک دختر به نام ویکی هم اتاقی شده کاری از دست خانم حمیدی بر نمی آمد و از طرفی هم اتاقی مسعود هم خیلی خوشگل بود. 

او به رابطه میان آن دو مشکوک شده بود و این موضوع باعث کنجکاوی بیشتر او می شد. مسعود که فکر مادرش را خوانده بود به مادرش گفت میدانم که شما چه فکری می کنید ، اما من به شما اطمینان می دهم که من و ویکی فقط هم اتاقی هستیم 

‎ حدود یک هفته بعد ویکی پیش مسعود آمد و گفت : ” از وقتی که مادرت از اینجا رفته ، قندان نقره ای من گم شده ، تو فکر نمی کنی که او قندان را برداشته باشد؟ مسعود گفت : خب، من شک دارم ، اما برای اطمینان به او ایمیل خواهم زد‎.

پسرک بازدید : 860 یکشنبه 05 آبان 1392 نظرات (0)

صدای زنگ تلفن – دخترک گوشی رو بر میداره

سلام . کیه؟

سلام دختر خوشگلم منم بابایی! مامانی خونه است؟ گوشی رو بده بهش!

نمیشه!

چرا؟

چون با عمو حسن رفتن تو اطاق خواب طبقه بالا در رو هم رو خودشون بستن!

سکوت

بابایی ما که عمو حسن نداریم!

پسرک بازدید : 788 جمعه 26 مهر 1392 نظرات (0)

یارو پدرش تو بستر مرگ بوده به پسرش می گه بیا بشین کنارم کارت دارم

بعد یه چوب می ده دست پسرش. پسره هم که می خواسته ذکاوتش رو نشون بده قبل از حرف زدن پدرش چوب رو می شکنه. پدره سکته می کنه درجا می میره.

مامانش می گه خاک تو سرت این نی از هفت نسل پیش دست به دست به پدرت رسیده بود!

پسرک بازدید : 952 دوشنبه 22 مهر 1392 نظرات (0)
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻏﺬﺍ ﻣﯿﺮﻩ ﺳﻠﻒ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ . ﻭﻟﯽ
ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﻣﯿﺮﻩ ﺳﺮ ﻣﯿﺰ ﺍﺳﺎﺗﯿﺪ ﻭ ﺭﻭﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻣﯿﺸﯿﻨﻪ ﻭ
ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺑﻪ ﻏﺬﺍ ﺧﻮﺭﺩﻥ . ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ
ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ : ﮔﺎﻭﻫﺎ ﺑﺎ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﻫﺎ ﺗﻮ ﯾﻪ ﺟﺎ ﻏﺬﺍ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﻥ . ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ
ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩ ﻣﯿﮕﻪ : ﺑﻠﻪ ﺩﺭﺳﺘﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻨﻢ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻭ ﻣﯿﺮﻡ
ﯾﻪ ﺟﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﯿﺸﯿﻨﻢ !

حتما برید ادامه ی مطلب خیلی خنده داره

تعداد صفحات : 3

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    بیشتر چه نوع مطالبی در سایت قرار بگیرد؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1699
  • کل نظرات : 487
  • افراد آنلاین : 129
  • تعداد اعضا : 1057
  • آی پی امروز : 355
  • آی پی دیروز : 552
  • بازدید امروز : 881
  • باردید دیروز : 1,764
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 10,538
  • بازدید ماه : 10,538
  • بازدید سال : 563,607
  • بازدید کلی : 8,651,460