زمستون و روزای برفیش واسم سرد نیستن
تا وقتی که خاطرات گرمت همرامه …
چه حسی بود در قلبم شبیه کوچه برفی
به راه کوچه ی برفی تو را از خود جدا کردم
نفهمیدم که می میرم نباشی مثل پروانه
تو را من در ته این کوچه ی برفی رها کردم
دوست دارم برگردم اون دوران که بابام بیدارم میکرد
و میگفت : پاشو ببین چه برفی اومده …